تنها وسیله نجات
تنها وسیله نجات
عقد موقت تنها وسیله نجات من بود . بعد از مرگ پدرم ده سال پیش بر اثر نداشتن علم تجارت ورشکست شده بودم . موعد چک رسیده بود و پول نداشتم . مجبور شدم مدتی خودم را مخفی کنم.
رفیقی از دوستان خدمت سربازیم در شهر . . . داشتم به آنجا رفتم و جریان فرارم را به دوستمم گفتم .
دوستم گفت آیا حاضرید مدتی زنی را صیغه کنید و در خانه آنها بنشینید و تا هر وقت خواستید اینجا باشید. گفتم باشه .
فردا مرا برد منزل یکی از اقوامشان که از شوهرش طلاق گرفته بود . وقتی زن مرا دید از من خوشش آمد و گفت تا چه مدت میخواهید اینجا بمانید . گفتم تا زمانی که بتوانم از گیر طلبکارها در امان باشم. گفت من 5 سال صیغه تو می شوم و تو اینجا بمان من تمام قرضت را می پردازم . .من هم چاره ای جز قبولی نداشتم گفت من مهریه ای از شما نمی خواهم براثر بچه دار نشدن شوهرم مرا 6 ماه است طلاق داده و رفته . پدر و مادرم غصه می خورند.
شما در عرف مرا به عنوان زن دائم بپذیر که حرفی پشت سرمن نباشد . گفتم مانعی نیست .
آن زن با پدر و مادرش زندگی می کرد . خانه ای که بابت مهریه اش داشت فروخت و پولش را به من داد و گفت برو قرضت را ادا کن که کسی به پدر مرحومت ناسزا نگوید.
کسی از این ماجرا خبردار نشد. من قرضم را ادا کردم و آمد در خانه پدرش می نشستیم . این زن تنها فرزند خانه بود که پدر و مادرش معلم بازنشسته و خودش پرستار بیمارستان بود. من در خانه آنها بودم کارهای خانه را انجام می دادم و از پدر و مادرش پرستاری می کردم .
زن یکسال از من بزرگتر بود . با خودم گفتم این زن فرشته نجات من بود و زندگی من را نجات داد پس بهتر است که من دل این زن را شاد کنم . وقتی که خانم از سر کار آمد به ایشان گفتم . خواهشی از شما دارم که مرا به عنوان همسر دائم قبول کنید . گفت من بچه دار نمیشوم و شما جوان هستید .
گفتم من بچه نمی خواهم فقط شما را می خواهم . ایشان قبول کردند . یک شب همسرم در بیمارستان بود من تنها بودم با خدایم درد دلی داشتم گفتم ای خدای مهربان تو کمکم کردی و دستم را گرفتی از همین زن فرزند صالحی به من عطا کن .
به خدای واحد چند وقت بعد خانمم حامله شد . خداوند فرزند پسری به من داد و نام پدرم را بر او گذاشتم .
به یاری خداوند الان صاحب دو فرزند هستم و مغازه ای داریم و زندگی را بر پایه تعالیم اسلام شروع کردیم و همیشه خدا را شاکریم و احساس می کنم خوشبخترین زوج جهان هستیم .
توجه :
ü خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .
ü کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .
ü برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .
" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "
سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید
negaar.blog.ir