خوشبختی ام را از عقد موقت می دانم
خوشبختی ام را از عقد موقت می دانم
عقد موقت شیرین ترین خاطره دوره مجردی من بود .
پدرم بیمار بود . جهت مداوا او را به شهر بردم شبها در مسافرخانه ای می ماندم .
در مسافرخانه با خانمی مطلقه آشنا شدم و ایشان را صیغه کردم . ایشان وضع مالیش خوب بود و می گفت من هیچ نیاز مالی نداشتم ، قبلا از گناه خودم را ارضا می کردم ولی الان از راه صیغه و حلال . بعد از مدتی از اخلاقش خوش آمد و با او ازدواج کردم و زندگی خوبی را داریم .
من این خوشبختی را از عقد موقت می دانم . و از زندگیم راضی هستم .
توجه :
ü خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .
ü کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .
ü برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .
" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "
سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید
negaar.blog.ir