درد تنهایی
درد تنهایی
من زنی هستم که 10 سال پیش همسرم به رحمت خداوند رفت .
دو فرزند دارم که الان هر دو ازدواج کرده اند . اگر من ازدواج می کردم بچه هایم مرا دعوا می کردند و خواهر شوهرهایم ناراحت می شدند .
با توجه به این که درد بی شوهری توان مرا گرفته بود ، در ایام ماه مبارک از یک روحانی سوال کردم و مشکلم را در میان گذاشتم .
ایشان مسئله عقد موقت را مطرح کرد . گفتم اگر کسی بفهمد آبرویم می رود و زخم زبان و تهمت می شنوم .
گفت نیاز نیست کسی بفهمد اگر نیاز مالی ندارید مخفی کردن عقد را به عنوان شرط مهریه قرار بدهید .
اول می ترسیدم ایشان یکی از جوانان مومن را به من معرفی کرد . در یکی از پارکها قرار ملاقات گذاشتیم . آن شخص صیغه را خواند . ایشان 18سال از من کوچکتر است . پدرش مرده و سرپرست خانواده است و توانایی ازدواج دائم را ندارد .
خداوند را شاکرم که اسلام دین کامل و آینده نگر است .
به نظر من مردی که همسر دارد نباید صیغه کند . من به این جوان کمک مالی هم می نمایم . چون حقوق بیمه شوهر و بازنشستگیم را می گیرم و فرزندانم نیز ازدواج کرده اند و وضع خوبی دارند .
توجه :
ü خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .
ü کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .
ü برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .
" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "
سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید
negaar.blog.ir