"نگار - negaar "

"تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت"
مشخصات بلاگ
"نگار - negaar "

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

با مدد از پیامبر نور و رحمت(صلی الله علیه و آله و سلم)
به اطلاع کلیه خوانندگان گرامی می رساند ،
" این وبلاگ به هیچ عنوان بنگاه همسریابی نیست "
و با این هدف ایجاد شده تا « تجربیات تلخ و شیرین شما عزیزان از ازدواج موقت » را منعکس نماید .
تا حقیقت و فلسفه ازدواج موقت بیشتر آشکار گردد و زندگیها به جدایی نکشد و از عقد موقت نیز سوء تعبیر نشود .
همچنین خوانندگان جنبه های مثبت این سنت حسنه و هم مشکلات و دردسرهایش را ببینند .
التماس دعا

آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۶، ۲۱:۳۲ - kerman man
    تسلیت
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۸ - ehsaan2 ehsaan2
    ممنون
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۶ - kerman man
    عالی
نویسندگان
جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۶ ب.ظ

در درگاه خدا گریه می کرد

در درگاه خدا گریه می کرد

من زنی هستم که از شوهرم به خاطر عدم تفاهم طلاق گرفتم .

چون من توان حاملگی را نداشتم ایشان زن دوم گرفته بودند . با گرفتن مهریه از شوهرم ، سهامی از کارخانه سیمان خریدم .

به دین و اعتقادات مذهبی پایبند نبودم . حتی بعد از طلاق شوهرم از راه حرام با جوانان خوش تیپ خودم را ارضا می کردم . پدرم سرمایه دار بود و بعد از مرگ پدر بخشی از اموال او  سهم من شد من برادری داشتم که ایشان درحدود ده سال پیش بر اثر تصادف از دنیا رفته و همسرش نیز ازدواج کرده بود . تنها دخترش با من زندگی می کرد و من قصد داشتم تمام دارایی را به ایشان بدهم . ما در محل کار یک نگهبان جوان داشتیم . ایشان شبها تا صبح بیدار بود . یک شب بدون اینکه ایشان متوجه من شود ، او را زیر نظر گرفتم . او جوانی خوش تیپ و مومنی بود . دیدم حدود دو ساعت نماز می خواند و در قنوتش اذکاری می گفت که من حوصله ام سر می رفت . بعد از تمام شدن نماز دیدم مثل کسی که فرزندش مرده در درگاه خدا گریه می کرد . گفتم نکنه قتل یا جنایتی مرتکب شده . نزدیک تر رفتم و جملاتی زیبایی شنیدم .

بارالها گاهی احساس می کنم که مرا فراموش کرده ای . حس می کنم که صدایم به آسمانت نمی رسد . دوست دارم فریاد بزنم اما غافل از اینکه در همان لحظه که من چنین احساسی دارم تو به من نزدیک هستی . و مرا فراموش نکرده ای ، اما من به جای آنکه خوشحال شوم و شکر تو را به جای آورم غمگین و نا امید می شوم تا آنجا که به سوی بندگانت می روم و از آن ها یاری می طلبم .

پس از اینکه از آنها نیز نا امید می شوم تو خود دوباره چراغ امیدی را در دلم روشن می سازی تا به سوی تو بیایم . تو در تمام این لحظات شاهد اعمال من هستی و ضعف مرا در ایمان می بینی .

افسوس که ما چون تو بزرگی را هنوز نشناخته ایم ...

ای کاش قبل از ناشکری به حکمت کار پی می بردیم ...

ای کاش در طوفان حوادث این نکته را از یاد نبریم که می گویند :

خدا گر زحکمت ببندد دری                                    

ز رحمت گشاید در دیگری

 مناجاتش مرا از خود بیخود کرد و از خواب غفلت بیدار کرد .

از زندگیش پرسیدم و  فهمیدم جوان یتیمی است که پدر ندارد و عاشق خداست . وقتی جمال رویش را دیدم شیفته اش شدم  و خواستم که به خواسته من تن بدهد و مرا ارضا کنند . او وقتی فهمید شوهر ندارم به من گفت من به شرطی به خواسته تو عمل می کنم که صیغه من بشوید . او حقیقت و ثواب صیغه را برشمرد و به مدت یک ماه صیغه او شدم .

به خداوند قسم چنین لذتی را در عمرم احساس نکرده بودم . به او گفتم به کسی چیزی نگوید . به خانواده اش کمک می کردم . ایشان نماز را یاد من داد و  از خدا تعریف کرد یک روز به او گفتم تو بیا با دختر برادر ازدواج کن . مقدمات ازدواج او با برادرزاده ام را فراهم کردم . رنگ و روی خانه برادرم را در تهران عوض کرد و با برادر زاده ام ازدواج کرد . از او یک پسر دارد که اسم برادرم را برایش گذاشته و من هم صیغه او هستم .  ایمان او باعث شد که من و دختر برادرم شیفته او بشویم و او صاحب همه چیز بشود و من هم خودم از حلال ارضا شوم. این شیرین ترین خاطره ای است که از عقد موقت دارم .

به خدای مهربان من و شوهر و خواهر زاده ام هر چهارشنبه به مسجد جمکران  می رویم و در تهران غیر از نماز صبح تمام نمازها را به جماعت می خوانیم .

ناگفته نماند ما با تمام اقوام قطع رابطه کردیم چون انها ارباب منش هستند و رعایت محرم و نامحرم را به جا نمی آورند . به جرات قسم میخورم من اولین نمازم را بعد از عقد موقت خواندم . حتی ماهواره را جمع کردیم . من پدر و خواهر و اقوامم را حتی یک بار ندیدم که نماز بخوانند . خدایم تو را سپاس که مرا به حق هدایت کردی و از حلال سیر . من اسمم را از آتوسا به فاطمه تغییر دادم .

( برگرفته شده از )


توجه :

ü         خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .

ü         کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .

ü         برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .


فهرست سرگذشتها و تجربیات


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۵

نظرات (۱)

" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "

سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید

negaar.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی