"نگار - negaar "

"تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت"
مشخصات بلاگ
"نگار - negaar "

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

با مدد از پیامبر نور و رحمت(صلی الله علیه و آله و سلم)
به اطلاع کلیه خوانندگان گرامی می رساند ،
" این وبلاگ به هیچ عنوان بنگاه همسریابی نیست "
و با این هدف ایجاد شده تا « تجربیات تلخ و شیرین شما عزیزان از ازدواج موقت » را منعکس نماید .
تا حقیقت و فلسفه ازدواج موقت بیشتر آشکار گردد و زندگیها به جدایی نکشد و از عقد موقت نیز سوء تعبیر نشود .
همچنین خوانندگان جنبه های مثبت این سنت حسنه و هم مشکلات و دردسرهایش را ببینند .
التماس دعا

آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۶، ۲۱:۳۲ - kerman man
    تسلیت
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۸ - ehsaan2 ehsaan2
    ممنون
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۶ - kerman man
    عالی
نویسندگان
جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۵ ب.ظ

در زلزله والدینم را از دست دادم

در زلزله والدینم را از دست دادم

دختری بودم که در زلزله والدینم را از دست دادم . در منزل مادر بزرگم زندگی می کردم . خداوند خیر به دولت بدهد که خانه ای بهتر از قبل برای ما ساختند . اصلا من حتی خواب چنین خانه ای را هم نمی دیدم . 

پس از مدتی با پسری که شغلش نگهبانی بود آشنا شدم . ایشان زنش را طلاق داده و تمام مهریه اش را داده بود و در نهایت فقر زندگی می کرد . با هم آشنا شدیم  و قرار ملاقاتی گذاشتیم . ایشان انسان متدینی بود. خودش خطبه عقد را خواند . از آنجا که من دختر بودم و هنوز ازدواج نکرده بودم ایشان به من گفت آیا حاضر هستی زن دائم من شوی .

من هم از خدا خواسته پذیرفتم و گفتم شما بیا در خانه مادر بزرگمان زندگی می کنیم و خانه خودمان را برای سرمایه زندگی می فروشیم . خانه را فروختم ، یک مغازه و مقداری جنس خریدیم و با هم ازدواج کردیم و در منزل مادر بزرگم زندگی می کردیم . با گرفتن وام ازدواج ماشینی هم خریدیم و خدا به ما برکت داد . چندی بعد وقتی مادر بزرگم از دنیا رفت  دارایی او از باغ و... به ما رسید .

الان زندگی خیلی خوبی داریم و صاحب دو تا پسر سالم می باشیم . من قبل از ازدواج اصلاً نماز نمی خواندم ولی الان حتی نماز شبم ترک نمی شود این به خاطر پاکدامنی شوهرم می باشد .

شوهرم شبها بعد از نماز عشاء روزی 10 صفحه قرآن می خواند و قرآن را به من یاد داده . من روزها با جلسات مذهبی و طرح صالحین خواهران بسیجی به آرامش روحی دست یافتم . من این توفیق را از اخلاص و ایمان شوهرم بدست آوردم و شیرین ترین لحظه زندگیم همان لحظه عقد موقت بود هیچ گاه من این لحظه را فراموش نمی کنم .

( برگرفته شده از )                                                     


توجه :

ü         خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .

ü         کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .

ü         برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .


فهرست سرگذشتها و تجربیات


نظرات (۱)

" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "

سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید

negaar.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی