"نگار - negaar "

"تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت"
مشخصات بلاگ
"نگار - negaar "

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

با مدد از پیامبر نور و رحمت(صلی الله علیه و آله و سلم)
به اطلاع کلیه خوانندگان گرامی می رساند ،
" این وبلاگ به هیچ عنوان بنگاه همسریابی نیست "
و با این هدف ایجاد شده تا « تجربیات تلخ و شیرین شما عزیزان از ازدواج موقت » را منعکس نماید .
تا حقیقت و فلسفه ازدواج موقت بیشتر آشکار گردد و زندگیها به جدایی نکشد و از عقد موقت نیز سوء تعبیر نشود .
همچنین خوانندگان جنبه های مثبت این سنت حسنه و هم مشکلات و دردسرهایش را ببینند .
التماس دعا

آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۶، ۲۱:۳۲ - kerman man
    تسلیت
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۸ - ehsaan2 ehsaan2
    ممنون
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۶ - kerman man
    عالی
نویسندگان
جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۰ ب.ظ

نظاره گر واقعی خداست.

نظاره گر واقعی خداست.

حدود 7سال پیش شوهرم از دنیا رفت .

من کسی را نداشتم . در همسایگی  ما پیرزنی زندگی می کرد که تنها پسرش گاهی به او سر می زد .

من از آنجایی که کار و پول اجاره خانه نداشتم و پدر و مادرم هم از دنیا رفته بودند کارهای پیرزن را انجام می دادم ، در عوضش جا و مکان ، خوراک و لباسی داشتم .

او آن قدر به من اطمینان داشت که تمام حقوق بازنشستگیش را به دست من می داد . پیرزن خیلی برایم دعای خیر می کرد .

پسر پیرزن با دختر پولدار و بلند پروازی ازدواج کرده بود که هیچ وقت حاضر نبود به خانه مادر شوهر بیاید . من دلم برای پیرزن می سوخت و به خاطر رضای خدا خیلی هوایش را داشتم و نمی گذاشتم دست به سیاه و سفید بزند .

یک روز پسرش مرا دید و از من تشکر کرد و مبلغی پول به من داد . من گفتم فقط برای خدا اینکار را انجام داده ام . پسر از من خوشش آمد و کم کم  با ایشان آشنا شدیم . او با اینکه از لحاظ مالی کم و کسری نداشت از زندگیش راضی نبود . بعد از مدتی همسرش می خواست زایمان نماید که سر اولین زایمانش از دنیا می رود . من صیغه او شده بودم و او بیشتر به من سر می زد تا اینکه یک سال بعد از مرگ همسرش رسما از من خواستگاری و مرا عقد دائم کرد . شوهرم صاحب بنگاه ماشین می باشد و از او دو فرزند دختر و پسر دارم  و مادرش با ما زندگی می کند . من با جان و دل  تمام کارهایش را می کنم و او خیلی مرا دعا می کند . خوشبختی من در سایه دعای خیر مادر شوهر و عقد موقت بود . می خواستم بگویم اگر انسان کاری را به خاطر خدا انجام بدهد خدا تنهایش نمی گذارد و دستش را می گیرد .

( برگرفته شده از )

                                                                                     

توجه :

ü         خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .

ü         کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .

ü         برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .


فهرست سرگذشتها و تجربیات


نظرات (۱)

" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "

سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید

negaar.blog.ir


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی