راز کسی را افشاء نکنید
راز کسی را افشاء نکنید
به نظرم اگر کسی با چشمانش مرد و زن مسلمانی را دید که از حلال و بوسیله عقد موقت با هم در ارتباط اند و آن را افشا کند نمی میرد تا مجازتش را بکشد .
من مردی بودم که تقریبا امکانات زندگی ام جور بود و هیچ کاهستی نداشتیم .
چند سال پیش دیدم زنی صیغه کسی هست . به زن پیشنهاد دادم اگر با من ارتباط برقرار نکنی می روم آبرویت را می برم .
او قبول نکرد . گفت من صیغه هستم الان تا چند ماه در عده هستم صبر کن عده ام تمام شود . قبول نکردم . گفت خجالت بکش من به خاطر خدا این کار را انجام دادم و خودش از من حمایت می کند .
نیت داشتم بروم بگویم که در سانحه تصادفی که رخ داد پایم تا دو ماه در گچ بود . چون به زنم گفته بودم فلانی با فلانی صیغه هم شده زنم خبر را همه جا پخش کرد . آن زن از ترس آبرو از آن محل رفت. چندی بعد دخترم از دبیرستان به منزل می آمد که چند تا جوان او را اغفال و بی صورت کرده بود . خودم بر اثر تصادف از مردی افتادم و معتاد شدم .
متأسفانه زنم با مردان در ارتباط است اگر چیزی بگویم مرا رها می کند و مهرش را اجرا می گذارد . پسرم معتاد و دزد شده است .
چون کار و کاسبی ندارم خانه ما شده خانه تیمی و مردم می آیند اینجا تریاک می کشند . تمام گرفتاریهایم به خاطر مخالفت با دستور خدا و آه مظلوم بود . آن زن خانه اش را فروخته و به مشهد می رود و منشی دکتری می شود ، بعد از مدتی زن دکتر می میرد و او با دکتر ازدواج کرده و زندگی خیلی خوبی دارد . این پیام را دادم تا در جمع شما بگویم که من غلط کردم . زندگی من از هم پاشید . اگر کسی را دیدید که صیغه کسی شده و به مردم اعلام کردید ، بیچاره می شوید .
توجه :
ü خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .
ü کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .
ü برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .
" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "
سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید
negaar.blog.ir