"نگار - negaar "

نسیمی آرام بخش

در  زمانی که هوای نفس بر من غالب بود و در آستانه هلاکت بودم عقد موقت چون نسیمی آرام بخش روح مرا جلا بخشید و به کمال رسانید .

بعد از مرگ خانمم در زجر بودم . باور کنید نمی توانستم حداقل تا چهلم  همسرم صبر کنم . در همسایگی ما بیوه زنی فقیر که زن دایی ام بود و برای انجام کارهای خانه به خانه رفت آمد می کرد ، بعد از هفتم  همسرم  با ایشان پیمان موقت بستم بدون اینکه کسی متوجه شود .

الان ده سال از آن ماجرا می گذرد ، فقط عقد موقت را تمدید می کنم . همه مردم می گویند فلانی چه قدر وفادار به خانمش بوده که تا به حال زن نگرفته و بچه ها می گویند چقدر پدرم به مادر وابسته است که  دوست ندارد  هیچ زنی جای او را پرکند .

در حالی من  نتوانستم یک هفته بعد از مرگ همسرم طاقت بیاورم . زن موقت من از همسر قبلیم کوچکتر است و خدا را شکر حتی بچه هایم متوجه نشده اند .

( برگرفته شده از )

توجه :

ü         خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .

ü         کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .

ü         برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .

فهرست سرگذشتها و تجربیات