"نگار - negaar "

"تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت"
مشخصات بلاگ
"نگار - negaar "

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

با مدد از پیامبر نور و رحمت(صلی الله علیه و آله و سلم)
به اطلاع کلیه خوانندگان گرامی می رساند ،
" این وبلاگ به هیچ عنوان بنگاه همسریابی نیست "
و با این هدف ایجاد شده تا « تجربیات تلخ و شیرین شما عزیزان از ازدواج موقت » را منعکس نماید .
تا حقیقت و فلسفه ازدواج موقت بیشتر آشکار گردد و زندگیها به جدایی نکشد و از عقد موقت نیز سوء تعبیر نشود .
همچنین خوانندگان جنبه های مثبت این سنت حسنه و هم مشکلات و دردسرهایش را ببینند .
التماس دعا

آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۶، ۲۱:۳۲ - kerman man
    تسلیت
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۸ - ehsaan2 ehsaan2
    ممنون
  • ۱۳ خرداد ۹۶، ۲۲:۰۶ - kerman man
    عالی
نویسندگان
سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۳۵ ب.ظ

چشیدن شیرینی عبادت

چشیدن شیرینی عبادت

 صیغه باعث شد تا شیرینی عبادت را بچشم . وقتی 22 ساله بودم به تنهایی  به زیارتگاهی رفتم . هنوز هیچ وقت با زنی ارتباطی نداشتم حتی در حد صحبت کردن . آن شب بعد از اینکه دعای کمیل خواندم .  دو رکعت نماز خواندم با خدایم عهد بستم ای خدای مهربان من امشب دلم هوس زن کرده خودت از حلال برایم برسان اگر رساندی تا عمر دارم نماز شب می خوانم . همین امشب . برای فردا نشود نمی توانم تحمل کنم .

با خانمی آشنا شدم که گفت من هرساله با مادر و دایی ام سالی یکبار به این زیارتگاه می آییم. پدرم 5 سال پیش فوت کرده و خودم طلبه هستم .

شب گذشته نماز حاجت خواندم و از خدا خواستم همسر مومنی برایم پیدا شود . شب خواب بابایم را دیدم که به من گفت فردا شب هم همین جا بمانید .

قبل از نماز مغرب جوانی را خواهی دید با فلان مشخصات که جوان متدینی است و زن  می خواهد و با خدا چنین نذری کرده است .

من به تو اجازه میدهم با او ازدواج موقت کن . اشک شوق در چشمانم جاری شد و قصه خودم را گفتم . بعد از اینکه صیغه شدیم . اولین نماز شبم را خواندیم و دو هفته بعد با ایشان به محضر رفته و به  عقد دائم در آمدیم .

از آن شب  نماز شبم ترک نشده و شیرینی نماز شب را حس می کنم . حتی اگر شب دیروقت بخوابم یک ساعت به نماز شب بیدار می شوم .

امکان ندارد یک شب خواب بمانم . فرزند اولم دختری بود که حافظ 10 جز قرآن است . خداوند به کار ما برکت داده و صاحب همه چیز هستیم . من از زمانی که به سن بلوغ رسیدم با هیچ زن نامحرمی حتی شوخی هم نکردم و ارتباطی نداشتم . که خداوند کارم را اصلاح کرد .

( برگرفته شده از )                                                         


توجه :

ü         خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .

ü         کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .

ü         برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .


فهرست سرگذشتها و تجربیات



نظرات (۱)

" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "

 

سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید

negaar.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی