صیغه و نجات از تنهایی
صیغه و نجات از تنهایی
لذت زندگیم را در صیغه حس کردم . دختری بودم که سه روز بعد از روز عروسی در سانحه تصادف شوهرم را از دست دادم . ناگفته نماند در این حادثه بر اثر بیماری برای همیشه نمی توانم مادر شوم .
در بین مردم می گفتند تو سر خور هستی و قدمت نحس است . با مردی ازدواج کردم که به خاطر بچه بعد دو سال مرا طلاق داد .
این باعث شد که دیگر ازدواج نکنم و از ازدواج خاطره خوشی ندارم . مخصوصا دعواهای مادر شوهرها .
چون فرهنگی هستم سالی چند بار مشهد می روم . با یکی از کارکنان مسافرخانه ای در مشهد آشنا شدم ایشان همسرش را از دست داده و من صیغه ایشان شدم .
این امر باعث شده حداقل ماهی بیش از یک بار به زیارت امام رضا (علیه السلام) بروم و الان در مشهد خانه ای خریدم .
ان شاء الله در سالهای آینده انتقالی می گیرم و می روم به شهر مقدس مشهد . با اینکه کسی که من صیغه اش هستم گفته همسر دائمی اش بشوم ولی از بس خاطره بدی از ازدواج دارم گفتم صیغه ماه به ماه شما می شوم ولی دوست ندارم در شناسنامه ام نام هیچ مردی ثبت شود . تا جوانم با صیغه خودم را ارضا می کنم و در پیری به خانه سالمندان می روم .
توجه :
ü خواهشمندیم حتماً پست اول این وبلاگ را نیز به طور کامل مطالعه نمائید .
ü کپی و انتشار این پست بدون درج منبع و لینک و همچنین کم و زیاد کردن آن شرعاً حرام می باشد .
ü برای ارسال سرگذشت و یا نظر خود از قسمت ارسال نظر یا تماس با من اقدام کنید .
" تجربیات تلخ و شیرین شما از ازدواج موقت "
سرگذشت های تلخ و شیرین خودتان از ازدواج موقت را برای ما ارسال کنید
negaar.blog.ir